ماهواره و رستگاری
بنام خدا
این نوشته متعلق به مدیر محترم پارسی بلاگ جناب مهندس فخری است.
هر وقت جایی بحث درباره ماهواره می بینم، دو نکته مهم در ذهنم یادآوری می شود. اولی حجتی است زنده و دومی زخمی است همیشه تازه که این روزها با وقایع حیرت انگیزی که در رسانه ها (با دستگیری آقازاده ها و افشای مکالمات و اسناد فتنه گری آنها) به گوش می رسد، تازه تر هم می شود. اما اولی، همان ممانعت صریح و جدی مقام معظم رهبری با طرح موضوع آزاد سازی ماهواره در دولت آقای خاتمی است. و دومی، یک جمله ی یک کلمه ای از آقای هاشمی رفسنجانی است که در تیزر انتخاباتی ایشان در سال 84 بیان و از رسانه ها پخش شد. فردی از ایشان پرسید نظرتون درباره ماهواره و اینترنت چیه؟ ایشان یک کلمه (بدون هیچ قید و محدودیتی) فقط پاسخ داد : "آزاد..." البته آقای احمدی نژاد هم به گونه دیگر موضوع را دور زده و اظهار داشت (نقل به مضمون) که "مردم ما فرهیخته تر از آنند که ماهواره بتوانند آسیب جدی فرهنگی به ما وارد کند"! شاید تا اگر کسی مخالفت کرد، در مقابل فرهیختگی مردم موضع گرفته باشد و مثلاً به او بگویند تو به شأن مردم بزرگ ایران توهین کرده ای! ... در سطح جامعه هم، برای توجیه و تطهیر و ماله کشی استفاده از ماهواره، جملاتی مانند زیر زیاد می شنویم : ماهواره هم یک وسیله است، از هر وسیله می توان استفاده های خوب یا بد کرد، مثل چاقو! در زمان قدیم هم سنتی ها با ورود مظاهر تکنولوژی مانند رادیو، تلویزیون، ویدئو مخالفت می کردند، دیدید که با همه گیر شدنش، هیچ اتفاقی بدی نیفتاد. ماهواره هم همینه... ... این جملات و نیز توجیه رندانه آقای احمدی نژاد بیشتر ناظر به جنبه ها و منافع اجتماعی موضوع است. زمامداران بیشتر دوست دارند به کلیات بپردازند و خصوصاً مهندسین شان دوست دارند به جامعه مانند یک کل واحد (سیستم) و البته پیچیده بنگرند و ورودی ها و خروجی ها نسبت به آن کل واحد تجزیه و تحلیل کنند. در بسیاری از موضوعات این نگاه درست و رهنمون به نتایجی دقیق یا نزدیک به صحیح می تواند باشد، اما نه در همه حالات. در جمله تلخ آقای هاشمی (که بیشتر تلخی اش برخاسته از اطلاق آن است، آنهم از کسی که آنهمه سوابق مبارزاتی انقلابی و دینی و تفسیر قرآن دارد) و در توجیه رندانه ی آقای احمدی نژاد و در توجیهات روشنفکرانه یا عوامانه ای نظیر جملاتی که نقل کردم، در همه این موارد، یک نکته بسیار مهم مورد غفلت قرار گرفته است: بعد روحی و معنوی تک تک افراد جامعه چه ربطی دارد؟ توضیح میدهم : در نظرات بالا این نکته بصورت پیش فرض در نظر گرفته شده : درست است که با آزادسازی ماهواره ممکن است تک تک افراد آلوده به گناههای بزرگ و یا کوچکی هم بشوند، اما این به خودشان مربوط می شود، نه به زمامداران و مدیران جامعه ( این یعنی همان سکولاریسم پنهان). به ما چه که افراد گناه می کنند؟ مگر حکومت مسئول گناههای شخصی مردم است؟ ما مسئول جنبه های اجتماعی هستیم. ماهواره به توسعه اجتماعی کمک شایانی می کند، به توسعه سیاسی، به پیشرفت علمی، به آزادی های مشروع و معقول در جامعه کمک میکند و بطور غیر مستقیم باعث پیشرفت جامعه می شود. شبکه ها و فیلمهای مستند و علمی جالب در ماهواره فراوان است، زبانهای خارجی مردم تقویت می شود، پخش زنده اذان و نماز مسجدالحرام و مسجدالنبی را مردم می بینند و یادی از سفر حج می کنند و احیاناً اشکی هم می ریزند و ... علاوه بر آن بسیاری از انرژی های فروخفته و خطرناک در توده های مردم را تخلیه می کند، بسیاری از هیجانات را، بسیاری از استرس های روانی، جنسی، بسیاری از تنوع طلبی ها و تفریح خواهی هایی را که سیمای جمهوری اسلامی نمی تواند/نمی خواهد تامین کند، ارضا و اقناع میکند و در نتیجه جامعه آرام تر، کنترل پذیرتر و مدیریت پذیرتر خواهد بود. ما اینهمه منافع انکار ناپذیر را رها کنیم و فقط بخاطر اینکه بعضی از افراد ممکن است آلوده به گناههای شخصی بشوند، از ماهواره چشم پوشی کنیم؟ مگر ما مسئول بهشت و جهنم مردم هستیم؟ خیلی هنر کنیم این کشتی نه چندان چالاک را در این دریای پر تلاطم از مشکلات کمر شکن داخلی و خارجی، درست سکانداری کنیم... بگذارید مردم راحت و آزاد باشند و خودشون مصلحت شخصی خودشون رو انتخاب کنند. ... می بینید که برای یک زمامدار، ماهواره پدیده پرسود و کم زیانی است و انبوهی از توجیهات به ظاهر معقول و منطقی و مردم پسند که کمی از انها را در بالا ذکر کردم، پشتوانه تجویز ماهواره است. بنابراین طبیعی است که اکثر مدیران گرایش به آزاد سازی ماهواره داشته باشند و اگر از دستشان بر آید و مانع مهمی نباشد، بدشان نیاید بی سر و صدا رهایش کنند. ... اما و صد اما، نقطه اصلی اختلاف نظر در کجاست؟ رستگاری هدف از خلقت بشر رسیدن به سعادت و کمال تک تک افراد بشر است. این یک مسئله فردی است و نه اجتماعی. هدف تمامی انبیا و اولیا همینست. نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش. هدف حکومت اسلامی هم دقیقا همینست: رستگاری حتی اهدافی عالی چون عدالت و آزادی و پیشرفت زندگی مادی هم همه واسطه هایی هستند برای رستگاری بشر و هیچکدام اصالت و موضوعیت مستقل ندارند. زمامدار اول از همه و بیشتر از هر چیز باید در راستای رستگاری مردم تلاش کند همه پیشرفتهای علمی و اجتماعی و سیاسی یک جامعه هم فقط و فقط مقدمه هستند برای رستگاری تک تک افراد جامعه. آیا زمامداران حق/اجازه دارند کاری کنند که در بر دارنده ی منافع عمومی جامعه در ابعاد اجتماعی، سیاسی و علمی باشد، و در عین حال با رستگاری تک تک افراد جامعه در تعارض باشد؟ ... واقعیت آنست که اکثر شبکه های ماهواره ای بصورت مستقیم و غیر مستقیم صفا و پاکی معنوی تک تک افراد را نشانه گرفته اند و این موضوع را هیچکس نمی تواند انکار کند. آشکارترین و شاید البته کمترین تاثیر آنها حساسیت زدایی جنسی و ترویج گام به گام بی حیایی و بی عفتی است، که بی شک ابعاد گسترده ای از آلودگی معنوی و روحی را برای تک تک افراد دارد. اما شاید مهمترین و پرآسیب ترین جنایت بسیاری از شبکه ها، جا انداختن سبک خاصی از زندگی است که کاملاً از سبک زندگی منتهی به رستگاری فاصله دارد. یعنی نه اینکه ما را به گناههای خاصی آلوده کند، بلکه کل زندگی ما را تبدیل به یک گناه بزرگ میکند. گناهی که افکار و سلایق و عقاید و اعمال فاسد (از درجات ضعیف تا عمیق فساد) را در بر می گیرد. طبیعی است که دستگاه شیطان، آلودگی را واضح و صریح و آشکارا در یک طبق به ما عرضه نمی کند، بلکه آن را در پوششی از زیبایی ها و خوبی ها پنهان می کند. ممکن است فیلمها و سریالها و برنامه های آموزنده و اخلاقی پخش بشود که موضوعات کلی چون صداقت، انصاف، وفاداری، اعتماد و شجاعت را ترویج و تشویق کند. شیطان حتی از اخلاق که یک ارزش بین المللی است برای در هم کوبیدن تقوا و رستگاری افراد بهره می گیرد. بعضی اظهار میدارند که قبول داریم بعضی بخشهای ماهواره خطرناک است، ما بصورت کنترل شده و مدیریت از آن در منزل استفاده می کنیم. اولاً تجربه نشان داده امکان مدیریت دقیق و همه جانبه و کامل به دلایل متعدد وجود ندارد. ثانیاً این توجیه نشان از عدم درک واقعی خطر است. فرض کنید یک ماده بسیار سمی را بخاطر نیاز ضروری مجبورید در منزل نگهداری کنید. آیا حاضرید آن را در دسترس کودکانتان بگذارید و تاکید کنید که همیشه مراقبم کودکان به آن دست نزنند؟ یا بخاطر ریسک بسیار خطرناکی که دارد، حتی حاضر نیستید چنین چیزی را به خانه راه بدهید و اگر هم بخاطر ضرورتی، مجبورید با آن کار کنید، آن را با هفت قفل محصور می کنید. چون با سلامتی و مرگ و زندگی فرزندانتان در ارتباط است و این موضوع کاملا محسوس و جدی است، شوخی بردار هم نیست. آیا در مورد آلودگی فرزندان و خانواده به گناه و تخریب باورها اینقدر حساسیت به خرج می دهیم؟ ... هر گاه به اداره ای دولتی/خصوصی میروم و با بی مسئولیتی، کم کاری، عدم دلسوزی، در بعضی جاها خیانت و فساد مواجه می شوم، بعضاً ریشه اش را در شب بیداری های آن کارمند در پای ماهواره می بینم. یکی از دوستان که اهل یکی از شهرهای کوچک شمال کشور است می گفت، موقع پخش بعضی سریالها از ماهواره، به نحو محسوسی شهر ما خلوت می شود به گونه ای که اگر بیایند اجناس مغازه ها را بار کنند ببرند، کسی متوجه نمی شود! نمی دانم چه زمانی این زنگ خطرها جدی گرفته می شود و کسی به فکر چاره می افتد... خیلی طبیعی است کسی که تا ساعت دو و سه بعد از نیمه شب نظاره گر گناه و مشغول لذت گناه است (منظورم فلیمهای تمام سکسی نیست، دو سه صحنه در کل یک فیلم یا سریال کافیست) و فیلم ها و سریالهای ماهواره ای را پیگیری می کند، صبح آنقدر انگیزه قوی برای قضا نشدن نماز صبحش نخواهد داشت. صبح آنقدر قدرت ایمان ندارد که دلسوز یک ارباب رجوع باشد و برای رضای خدا کارش را درست انجام بدهد. صبح انقدر توان ندارد که در مقابل پیشنهاد رشوه، مقاومت کند. و... اگر این روند مستمر شد و در طول چند ماه یا چند سال ادامه پیدا کرد، شخص بدون آنکه متوجه باشد بطور غیرمستقیم و به تدریج باورهایش را از دست می دهد. تاثیر مخرب گناه بر باورها و اعتقادها چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت. کاملاً از سبک زندگی موجود در فیلمها، سریالها و برنامه های ماهواره رنگ گرفته، و در عین حال : حس رضایت و اقناع از خود و زندگی اش را دارد. حس میکند به روز است، سری در سرها دارد. داستان سریالها و شخصیتها و سوابقشان را می شناسد و فکر میکند داشتن این اطلاعات خیلی مهم است. با همکاران اداره، در غیاب ارباب رجوع در مورد داستان فیلم ها و نکاتش تبادل نظر میکند. قسمتهایی را که خواب مانده یا ندیده را با فلش مموری از همکارش میگیرد. خیلی از افکار و عقاید مهم زندگی اش را از مفاهیم و معانی مندرج فیلمنامه ها دارد. و... البته حتی پس از چند سال، احتمالا معنویت هم را بطور کامل کنار نگذاشته و در حدی که وجدانش آزارش ندهد، نماز و روزه ای و شاید پیراهن مشکی محرمی هم بر تن کند. اما و صد اما، آیا این مدل رستگار کننده است؟ آیا خدا و پیامبر و معصومین علیهم السلام از ما انتظار چنین سبک زندگی را دارند؟